تاملی در بیانات اخیر حضرت آیت الله عاملی
ارسال شده در تاریخ: 1394/01/15 تحلیل
حضرت آیت الله عاملی در نماز جمعه مورخه 21
آذرماه 1393 به مسئله هتک حرمت عزاداریها و شهدای کربلا توسط رسانه های قومگرا پرداخته و به بی نتیجه بودن اینگونه
رفتارها تاکید نمودند.
اگر چه حضور 20 میلیونی شیعیان و بالخصوص شیعیان
آذری زبان روز اربعین در کربلا علی رغم تهدیدات داعش و تبلیغات منفی قومگراها پاسخ
محکمی به یاوه گوییهای آنها می باشد و لیکن
جهت روشن تر شدن این مسئله به علل
ترس جریانهای معاند مثل وهابیت و قومگراها از فرهنگ عاشورا می پردازیم:
“سلام ما
را به امام برسانيد و بگوييد که ما عاشورايي جنگيديم. خيلي از بچهها شهيد شدند.
براي ما دعا کنيد. شارژ بيسيم داره تموم ميشه..."
"ما به طاغوتیان و مفسدان و به تمام کسانی که دل به شکست ما بسته
اند می گوییم:هیهات من الذله."
"ما فرزندان امام حسین (ع) هستیم و ذلت از ما دور است"
جمله اول، آخرين مکالمه فرمانده پاکباز گردان حنظله با یکی از سرداران
بزرگ ایران بنام شهيد ابراهيم همت بود. جمله دوم مربوط به سخنان رهبر مقاومت
اسلامی لبنان سید حسن نصرالله در روز
عاشورا و جمله سوم مربوط به آبگیل سلیمانف از زندانیان حجاب در جمهوری آذربایجان
خطاب به همسرش می باشد.همه این جملات از رازي پنهان و گوهري نهان در بين ملتها و
رزمندگان ما حکايت ميکند.
آن راز پنهان که دشمنان ما سالهاست در پي کشف آنند و البته هرگز راه
به وادي آن نخواهند برد، «فرهنگ عاشورا» است. فرهنگي که پيامبر(ص)،
اميرالمومنين(ع)، حضرت زهرا(س) و امام حسن(ع) مقدمات آن را فراهم کردند و امامان
پس از امام حسين(ع) به ترويج و تبليغ آن کمر همت بستند و آن را "الگو" و
«اسوه» همه آزاديخواهان معرفي کردند. درباره محرم،عاشورا و امام حسین که دیروز
شاهد دلدادگي مردم به عاشوراآفرينان و بيعت براي ادامه راه آنها بودند، گفتني است؛
1- عاشورا، صرفا يک واقعه تاريخي نيست که عصر
روز دهم محرم به پايان برسد. عاشورا فرهنگي است که با گذشت هزار و سيصد و هفتاد و
سه سال از رخداد آن، روز به روز زندهتر و پوياتر ميشود و برخلاف ظاهر آن که به
شهادت امام حسين(ع) و يارانش و اسارت اهل بيت و خاندانش انجاميد، از دل آن شکوفههاي
پيروزي نمايان شد و در اندک زمان، نهال تناوري شد که دودمان ظلم و ظالم را بر باد
داد اين فرهنگ پويا، نه تنها در زمان خود، که تاکنون و تا قيامت، الهامبخش
مظلومان تاريخ است و به آنها درس جهاد، ايستادگي، نترسيدن از مرگ و فداکاري در راه
عقيده ميدهد و در اين موضوع فرقي بين مسلمان و غيرمسلمان هم وجود ندارد و تعظيم
بزرگاني غيرمسلمان به درس الهامبخش عاشورا و مکتب امام حسين(ع)، گواه اين مدعاست.
2- اگر
بپذيريم که عاشورا يک فرهنگ است نه يک قطعه تاريخي مطلق، نبايد ترديد کرد که از
سوي مغرضان، معاندان و کينهتوزان، در معرض تحريف و دستاندازي است و تاريخ به ما
نشان ميدهد که تلاشهاي زيادي در اين راه صورت پذيرفته است. فراموش نکنيم که اين
تلاشها، چيزي بجز سعي و کوششي است که از سوي حکام ظالم براي جدايي مردم از امام
حسين(ع) و فراموش کردن آن رخداد عظيم است. در اين تلاشها، به ظاهر نهضت امام
حسين(ع) نفي و انکار نميشود، جلوي زيارت و اقامه عزا هم گرفته نميشود اما تلاش
ميشود تا کارکرد اصلي انسانساز آن خنثي و بياثر شود و از آن پوستهاي بيحاصل و
حداکثر مراسمي بيمحتوا و بيثمر باقي بماند.
3- دو
انگيزه مهم و اساسي، عامل تلاش براي تحريف اين رخداد عظيم الهي است. نخست ضديت و
عناد با اصل فرهنگ عاشورا که نماد آن حاکمان جائر و ظالم در طول تاريخ بوده و
هستند. کساني که بيم آن دارند عاشوراي الهامبخش، تودههاي مردم مظلوم را بر عليه
ظلم و جور آنها بشوراند و پادشاهيشان را براندازد. اين دسته وقتي نميتوانند
عاشورا را به طور کلي از صحنه زندگي و باور مردم حذف کنند، ميکوشند آن رويداد
عظيم را در حد يک سوگواره بدون محتوا تقليل دهند تا خطري براي آنها نداشته باشد.
اما انگيزه دوم- که اين روزها بيشتر ديده ميشود- توجيه رفتار و اعمال
خلاف موازين يک قوم يا گروه است. در اين روش، تحريفگران به خوبي ميدانند حرکات و
رفتارشان کمترين نسبتي با آن قيام الهي ندارد و به جاي تلاش براي اصلاح و تعالي
خود و پشت کردن به منافع زودگذر دنيا، سعي در مصادره و تفسير آن قيام نوراني ميکنند!
سخناني را به امام حسين(ع) نسبت ميدهند که ساحت مقدس حضرتش از آن بري است! دلايلي
را براي قيام و حرکت حضرت بيان ميکنند که صرفا و منحصرا به درد همان لحظه تاريخي
ميخورد و عملا در هيچ برهه ديگري از تاريخ کاربرد و فايدهاي ندارد! و در نتيجه
ميکوشند عاشورا را به حرکتي يکبار مصرف تبديل کنند که ديگر عصر و وقت آن گذشته و
کسي نبايد به فکر تکرار و احياي آن باشد! اين تحريف البته با ظاهري تعظيمگر به
ساحت شهيدان کربلا و سيد و سالار آنان انجام ميشود تا حساسيتي را برنيانگيزد!
4- تاريخ
نشان داده آنان که به ساحت مقدس معصومين اسائه ادب کردهاند، همه و همه مصداق آيه
دهم سوره روم هستند که ميفرمايد؛ «فرجام کار کساني که اعمال بد و ناشايست مرتکب
شدند به جايي رسيد که آيات خدا را تکذيب کردند و آن را به سخره گرفتند» و چون چنيناند،
منشأ فکري مشترکي براي آنها ميتوان در نظر گرفت و در نتيجه ميبينيم که تحريفها
در طول تاريخ يکسان بوده و فقط ادبيات آن تفاوت کرده است. برخي از مهمترين تحريفهاي
دشمنان فرهنگ متعالي و الهي عاشورا را ميتوان اينگونه برشمرد:
الف: ادعاي عاشقانه بودن حرکت امام حسين(ع) با هدف نفي عاقلانه بودن
آن! و اين در حالي است که «عشق» مبناي عاقلانه دارد و بدون درک عاقلانه جاذبههاي معشوق،
عشق واقعي به آن بيمفهوم و نشدني است.
ب: برخي نيز
اصرار داشتهاند قيام اباعبدالله الحسين عليه السلام را به عنوان يک «الگوي»
غيرقابل تکرار معرفي کنند که تاريخ مصرف آن منحصر به همان زمان وقوع بوده است. در
اين ديدگاه به تصريح و گاه به تلويح قيام عاشورا بيرون از دايره «عقل»! ارزيابي ميشود!
و البته براي آن که اين جسارت به ساحت مقدس سيدالشهدا(ع) آشکار نباشد، پوشش به
ظاهر محترمانه «عشق» را بر آن ميگذارند! گويي عاشقان همه بيرون از دايره عقل حرکت
ميکنند! القاکنندگان اين ديدگاه، براي اثبات نظر انحرافي خود به روش امامان
معصوم(ع) بعد از امام حسين عليه السلام استناد ميکنند و روش و منش آن بزرگواران
را اجتناب از قيام و به تعبير عوامانه خود که نشانه ناآشنايي آنان با مفهوم
"عقل" است، عاقلانه! معرفي ميکنند!
تحريفگران در حالي اين ادعا را مطرح ميکنند که ائمه پس از امام
حسين(ع) يکي پس از ديگري به گواهي مسلمات و محکمات تاريخي تنها و تنها بدين علت
روشي جز روش عاشورايي سيدالشهدا(ع) را انتخاب کردند که يار و ياوري چون 72 تن
اصحاب فداکار آن حضرت نداشتند و اگر داشتند، لحظهاي در قيام و خروج بر حاکمان
ظالم ترديد نميکردند. به عنوان نمونه ميتوان به روايت مشهور و صحيحي درباره حضرت
امام صادق(ع) استناد کرد آنگاه که «يکي از محبين آن حضرت با ادعاي اينکه نيمي از
مردم و حتي بيشتر از آن، يار فداکار و منتظر فرمان قيام هستند، به آن حضرت براي
برپايي نهضتي عظيم اصرار کرد. حضرت در پاسخ وي تاکيد فرمودند که بيش از 16 يا 17
يار پا به رکاب براي قيام ندارند.
اماماني که ساليان طولاني عمر پربرکتشان را در زندان خلفاي ظالم
گذراندند چه موقع فرصت و امکان قيام داشتند که آن را رد کرده و خانهنشيني و عافيت
را انتخاب کردهاند!؟ و اگر حرف مدعيان درست باشد، چرا تمام امامان معصوم پس از
امام حسين(ع) بياستثنا به شهادت رسيدند!؟ آيا ميتوان پذيرفت که آنها زندگي در
سايه حاکم غاصب ظالم را پذيرفتهاند، اما باز هم شهيد شدهاند؟! پاسخ اين دروغ
ننگين را امام حسين(ع) در بياني رسا و بليغ به بلنداي تاريخ بيان داشتهاند. آنجا
که ميفرمايند: «مثلي لا ابايع مثل يزيد يعني کسي همچون من و هرگز با کسي همچون
يزيد بيعت نميکند.»
ج: نوع ديگري از اين تحريفها، آن چیزیست که اخیرا در رسانه های قومگرا
دیده شد و آن تخفيف و کوچک شمردن اين فرهنگ رهاييبخش و حياتآفرين به فرهنگي براي
تخدير جامعه و خالي کردن آن از روح حماسي و نجاتبخشي آن است. با آنکه قيام
عاشورا، قله بلندمرتبه و رفيع شجاعت، نترسيدن، تسليم نشدن و سازشناپذيري در برابر
ظالمان و کافران است و پرچم بلندمرتبه و رفيع عزت نفس و رادمردي و پايمردي در راه
عقيده و آرمان است. تحريفگران با همه وجود کوشيدهاند آن را از اين محتواي عظيم و
نجاتبخش خالي کنند. آنها با تأسي و تمسک مزورانه به فضليت بينظير و بيبديل گريه
و بکاء بر سيدالشهدا(ع) ناجوانمردانه ميکوشند اين فضيلت را تنها ثمر آن قيام
دانسته و روح آزاديخواهي و نجاتبخشي را از آن بگيرند
در پایان گفتنی است که،در
رابطه با این تفاوت فاحش در هویت ما آذری ها و قوم گراها سوالات مهمی قابل طرح
است. از جمله اینکه:
این سایتها و شبکه ها چه الگویی بهتر از سرور آزادگان حضرت امام حسین
(ع) را می خواهند برای ما معرفی نمایند؟
چه تفاوتی بین آرمانها واهداف سایتها و شبکه های قوم گرا
با شعارهای امام حسین (ع) که بر آزادی ،آزادگی،عزت،مقابله با ظلم ،دینداری ودیگر
ارزشهای انسانی تاکید می کند ،وجود دارد؟اینها چه مشکلی با این ارزشهای مقدس و پاک
دارند؟
آری!آنها خوب می دانند که هر جا تفکر حسینی پیاده شود ،دیگر جایی
برای اندیشه ناسیونالیستی که نامحرم به خاک ،دین و ارزشهای انسانی می باشد
،وجود ندارد.
آنها پیش تر ثابت نموده ا ند که نمی توانند هویت واقعی ما آذریها را
درک نموده و امانتدار خوبی برای خاک و دین ما باشند،همانطور که در جنگ قره باغ 20%
از خاک اسلام را به ارمنیها دادند.
امید است این افراد با درک واقعیتها و پیوستن به سیل خروشان حسینی که
نمونه های آن در تاسوعا و عاشورا دیده شد،موجب رستگاری خود در دنیا و آخرت گردند.