پرچمدار جمهوری آذربایجان چه کسی می تواند باشد؟
ارسال شده در تاریخ: 1394/01/15 مقالات
پرچم داری در اسلام
به گزارش"اردبیل مهد تشیع"؛ به دلیل اینکه پرچم، سمبل اتحاد و تمایز در جنگها به شمار میرفته، همواره حائز اهمیت بوده است. پس از ظهور اسلام نیز، پرچم ماهیت خود را از دست نداد و ارزش و منزلت خود را حفظ کرد. امیرالمؤمنین (ع ( درباره پرچم و اهمیت حفظ آن توسط سربازان اسلام میفرماید: "هرگز پرچمتان را از جای خودش حرکت نداده و دور آن را خالی نکنید و آن را جز به دست شجاعانتان مسپارید؛ آنان که از جان شما در برابرپیشامد سوئی، حمایت و حراست میکنند، از پرچمهای خود بهتر پاسداری می نمایندو از هر سو، از پیش و پس و اطراف، مراقب آن میباشند، نه از آن عقب میمانند که آن را تسلیم کنند و نه از آن پیشی میگیرند که تنها رهایش سازند؛ (3)"
پرواضح است که پرچم، به دلیل نماد همبستگی لشکر بوده، یکی از اهداف دشمن برای از بین بردن پرچم دار و به زمین انداختن پرچم به جهت تضعیف روحیه جنگاوری لشکرمقابل به شمار میرفته است. از این رو امیرالمؤمنین (ع) دستور به محافظت بیشتر از آن فرمودهاند .
از سیره ی عملی بزرگان دین نیز فهمیده میشود که نسبت به پرچم داری توجه فراوانی داشتهاند. در غزوه تبوک، پیامبر اکرم (ص) یکی از پرچمها را به "عماره بن حزم" داد. در همین حین «زین بن ثابت» از راه رسید، پیامبر اکرم (ص) پیامبر اکرم (ص) نیز پرچم را از او ستاند و به زیدبن ثابت داد. این موضوع سبب ناراحتی عماره گردید، به پیامبر (ص) رو کرد و عرض نمود: «ای رسول خدا! گویا از من ناراحت هستید [که پرچم را از من گرفته و به او دادید ]». پیامبر (ص) پاسخ داد: نه به خدا [این گونه نیست]، ولکن قرآن را مقدم بدارید و او بیشتر از تو بهره مند از قرآن است و قرآن مقدم میدارد حتی اگر غلامی سیاه و بریده بینی باشد. آن گاه به دو قبیلهی «اوس» و «خزرج» هم دستور داد تا پرچمهایشان را به کسانی که بیشتر قرآن میدانند، بدهند. (4)
امیرالمؤمنین (ع) نیز این موضوع را مدنظر داشته و پرچم را به با ایمان ترین افراد خود میداده است. آن گونه که نوشتهاند، در «جمل»، پرچم را به دست فرزند خود «محمد بن حنیفه» داد و به او فرمود: اگر کوهها از جای کنده شوند، تو استوار باش، دندانهایت را بر هم بفشار! کاسهی سرت را به خدا بسپار! پایت را بر زمین محکم کن! به انتهای لشکر [دشمن] نگاه کن و [زیادی دشمن] را نادیده بگیر و بدان که پیروزی از سوی پروردگار سبحان است. (5) این مطلب از آن جهت است که پرچم دار، نقش کلیدی و مهمی را در لشکر برعهده دارد؛ زیرا از نظر اعتقادی میبایست کسی که پرچم سیاه اسلام را بر دوش دارد، پارساترین باشد؛ همچنان که پیامبر اکرم (ص) نیز به طور ضمنی بر اهمیت این معنا اشاره میکند و از نام پرچم دار و حسب و نسب او میپرسد؛ آن سان که نگاشتهاند: «طفیل بن عمر و در جنگ حنین در رکاب رسول خدا (ص) شرکت کرد . پیامبر (ص) او را مأمور کرد تا بت" ذی الکفّین" (6) را منهدم سازد. او به همراه گروهی از مسلمانان حمله ور شد که تعداد آنان به چهل نفر میرسید. او بت را منهدم کرد و بازگشت. پیامبر (ص) پیروزی را تبریک گفت و از آنان پرسید که پرچم دارتان در این حمله که بود؟ طفیل بن عمر پاسخ داد: همان کسی که پیشتر نیز پرچم دار بود. پیامبر اکرم (ص) فرمود: آری! راست گفتید، او "نعمان بن زرافهی لهبی" بود. "(7). از این گفتگوی کوتاه نیز برمی آید که پیامبر اکرم (ص) در جنگها نسبت به پرچم دار دقیق و حساس بودهاند .
نخستین پرچم مسلمانان
هفت ماه از مهاجرت پیامبر اکرم (ص) از مکه به مدینه گذشته بود که سریه «حمزه بن عبدالمطلب» عموی پیامبر (ص) در گرفت. نوشتهاند: «برای اولین بار پیامبر اکرم (ص) با دست مبارک خود پرچمی بست و آن را به دست حمزه سیدالشهدا (ع)داد تا به جنگ رود. در آن جنگ، سی سواره نظام که نیمی از آنان مهاجر و نیمی دیگر انصار بودند، شرکت داشتند».(8) بنابراین نخستین پرچم دار اسلام را میتوان حمزه سیدالشهدا (ع) به شمار آورد .
بزرگترین پرچم داران صدر اسلام
1ـ حمزه بن عبدالمطلب: شرح کوتاهی از پرچم داری او گذشت .
2ـ امیرالمؤمنین علی(ع):
او در بیشتر جنگها شرکت داشت و در هر جنگی که شرکت میکرد، پرچم دار بود . در جنگ بدر لشکر اسلام سه پرچم داشت: پرچم سفید، پرچم سیاه، یک پرچم دیگر که از «مرط علیشه» تهیه شده بود. مرط پارچه ای پشمی و یا خز مانند بوده است که در تهیه لباس از آن استفاده میکردند. این پرچم را پیامبر (ص) به علی بن ابیطالب (ع) داد .
در غزوه احد نیز پرچم داری گروه مهاجرین با علی (ع) بود و حتی نگاشتهاند که پرچم داران کفار همگی به دست امیرالمؤمنین کشته شدند و پرچم آنها به زمین افتاد. در این هنگام زنی به نام «عمره بن علقمه حارثیه» که از جمله زنانی بود که برای تقویت روحیهی جنگجویان خود و ستاندن انتقام کشتگان بدر به میدان آمده بودند، پرچمی برافراشت و آن را به دست غلامی حبشی به نام "صؤاب"، غلام فرزندان ابی طلحه داد که او نیز توسط مسلمانان هلاک شد. او در حالیکه دستانش قطع شده بود، با بازوها و گردنش پرچم را بالا نگه داشته بود که امیرالمؤمنین (ع) گردن او را زد و به هلاکت رساند. (1) این افتضاح بزرگ، شکستی غیر قابل جبران برای کفار به حساب آمدکه غلامی حبشی و زنی، پرچم سیاه را بالا نگه دارد؛ به گونه ای که «حسان بن ثابت انصاری» در توصیف آن سرود :
"اگر زنی حارثیه بیرق را برنداشته بود، آنان در بازارها پرچم را به فروش میگذاشتند."( 2)
پرچم قبیلهی اوس، به رنگ سبز و پرچم خزرج به رنگ سرخ بود. پیامبر اکرم (ص) برای جلوگیری از بروز حساسیت و اختلافات بین آنان اجازه داد تا از همان رنگها استفاده کنند. (3)
در غزوه خیبر، درخششی چشمگیر از پرچم داری امیرالمؤمنین (ع) در خاطرهی تاریخ ماند. در این جنگ پیامبر اکرم (ص) پرچمی سفید بست و به جنگ با خیبریان شتافت. در بین یهودیان پهلوانی تنومند و درشت اندام به نام «مرحب » بود که او در درگیری تن به تن، چند تن از پهلوانان لشکر اسلام را به شهادت رسانید و جنگ با یهودیان به حالت رکود رسید. (4)
پیامبر (ص) پرچم را به علی (ع) داد. او با مرحب که گرزی آهنین در دست داشت جنگید. (5) مرحب گرزش را به سپر علی (ع) زد، سپر شکست و علی به سمت دروازه دوید و در خیبر را کند و از آنجا به جای سپر استفاده کرد و آن دری بود که وقتی هشت نفر از اصحاب خواستند آن را جابه جا کنند، نتوانستند. (6) در جریان فتح مکه که در سال هشتم هجرت به وقوع پیوست، پیامبر اکرم (ص) پرچمی را که در دست «سعدبن عباده» بود، ستاند و به امیرالمؤمنین (ع) داد؛ زیرا او هنگامی که سپاه پیامبر (ص) از بلندیهای اطراف مکه به طرف شهر سرازیر شد، رجزی با این مضمون خواند: «امروز روز جنگ است و کارزار امروز همان روزی است که به حرمت حرم اعتنایی نمیکنیم و قریشیان را میکشیم». عمربن الخطاب وقتی رجز او را شنید، به سوی پیامبر اکرم (ص) دوید و آنچه را شنیده بود، بازگفت. پیامبر اکرم (ص) ناراحت شد و رو به امیرالمؤمنین (ع) کرد و فرمود:"برو و پرچم را از او بگیر و خود پرچم را به سوی مکه حرکت ده"! امیرالمؤمنین (ع) نیز پرچم را از او گرفت؛ و این در حالی بود که در ابتدای حرکت، یکی از پرچمها در دست آن حضرت بود. (7)
3ـ مصعب بن عمیر :
او نیز از جمله سربازان دلیر و فداکار اسلام و همچنین از پرچم داران نامدار بود. در جنگ احد، پیامبر اکرم (ص) دو زره روی هم پوشید و یکی از سه پرچمی را که در این جنگ با مسلمانان همراه بود، به مصعب داد. (8)
مصعب از خاندان بنی نقش طبرالدار بود و همان گونه که گفته شد، فرزندان عبدالدار در جزیره العرب، منصب آنان، پرچمی از سه پرچم مسلمانان را به دست او داد. (9)
او هم پرچم در دست داشت و هم از جان پیامبر اکرم (ص) محافظت میکرد. پس از چندی مبارزه، او که مقابل پیامبر اکرم (ص) ایستاده بود، توسط یکی از کفار به شهادت رسید. سرباز قریشی پنداشت که پیامبر را کشته است و فریاد زد:"محمد (ص) را کشتم". پخش این شایعه، نقش مهمی در تضعیف روحیهی مسلمانان و شکست نسبی آنان داشت. وقتی مصعب به شهادت رسید، پیامبر پرچم را به دست امیرالمؤمنین داد و برجستگی علی (ع) و نقش او در پرچم داری سپاه اسلام پررنگتر شد. (10)
پرچمدار جمهوری آذربایجان چه کسی می تواند باشد؟
با توجه به شاخصه هایی که برای یک پرچمدار در اسلام ذکر گردید، بی شک پرچمدار کشور شیعی آذربایجان باید شخصی متقی ، شجاع ،امانتدار و دیگر ویژگیهای بارز یک فرد مومن را دارا باشد تا نسبت به دین و خاک این کشور امانتدار بوده و در دنیای پیچیده امروزی بتواند از حق و حقوق ملت خود دفاع نماید.
بدیهیست کسانی همچون قوم گرایان و دیگر افراد ذلیل و وابسته که در سالهای قبل و بالخصوص در جنگ قره باغ نتوانسته اند ،امانتدار خوبی برای دین و خاک این کشور باشند تمی توانند پرچمدار خوبی برای کشور شیعی آذربایجان باشد. واقعا آیا فردی که نسبت به دین و ناموس مردم خائن است می تواند پرچمدار یک کشور شیعی باشد؟
لذا امروز به وضوح روشن است که تنها جوانان عاشورایی و آنهایی که پرچم سرخ حسینی را در دست گرفته و شعار هیهات من الذله را سرلوحه خود قرار داده اند،می توانند پرچم جمهوری آذربایجان را بر فراز سرزمینهای اشغال شده برافرازند،و امانتدار خوبی برای این بیرق سه رنگ باشند.
امید است مردم جمهوری آذربایجان با بصیرت و آگاهی خود پرچم جمهوری آذربایجان را به نا اهلان و خائنان نسبت به دین و خاک کشور ندهند و در یک کلام پرجمدار دومین کشور شیعی جهان علی وار بیاندیشد و علی وار عمل نماید.
منابع
1- ابن هاشم، السیره النبویه، ج 3، ص 83 .
2- همان، ص 84 .
3- محمد بن عمر بن واقد، کتاب المغازی، ج 3، ص 922 .
4- علی بن برهان الدین الحلبی، السیره الحلبیه، ج 2، صص 156-159 .
5- همان، ص 16 .
6- رفیع الدین اسحاق بن محمد، سیره رسول الله، صص 419-418 .
7- علی بن برهان الدین الحلبی، السیره الحلبیه، ج 2، ص 207 .
8- همان، ص 15 .
9- همان، ج 2، ص 15 .
10- ابن هاشم، السیره النبویه، ج 3، ص 77 .