نگاه غرب به زن

نگاه غرب به زن نگاهی تجاری و غیرانسانی است که همین نوع نگاه اساس همه بحران های خانواده در غرب است. زنان را از کرامت و انسانیت خود دور کرده و به موجودی بی هویت تبدیل کرده اند. آنها با بیان آزادی جنسی و تامین لذات مادی عفت زن را گرفتند و زن را در دستان مردان هوسباز اسیر نمودند.

بی توجهی به اخلاق در گرایش های فمنیستی تا بدان جا پیش رفت که زنان به عنوان کالای تجاری خرید و فروش می شوند و ملعبه دست هوسبازان قرار گرفته اند.

از ارزش های مکتب غربی عریان کردن زنان در برابر مرد است تا تمتعات جنسی مردان برآورده شود. این همان مرد سالاری است. این نوع نگاه برای اشباع مادی ترین خصلت بشری در مرد است که چیزی جز تحقیر و توهین نسبت به زن نیست.

نتیجه  چنین نگاه غلطی به زن این است که طبق گزارش یک مرکز رسمی سریع الرشد ترین تجارت های دنیا، تجارت زنان و قاچاق زنان اعلام می گردد.

تقریبا 78 درصد از زنان آمریکا حداقل یک بار در طول زندگی از نظر فیزیولوژیکی مورد تعرض قرار می گیرند، 79 درصد از زنان نیز حداقل یک بار در طول زندگی مورد استفاده جنسی قرار می گیرند. براساس آمار معتبر 90 درصد زنان در طی 4 سال دوران تحصیل مورد تعرض فیزیکی و جنسی قرار گرفته و 70 درصد آنها قربانی هر دو نوع تعرض شده اند.

همین خبر حاکی است که 35 درصد از زنان روسی از خشونت خانگی به دست همسرانشان رنج می برند. مدیر اجرایی مرکز بحران در روسیه می گوید تعداد زنانی که هر سال توسط همسرانشان کشته می شوند تقریبا معادل تعداد سربازانی است که در جنگ اتحاد جماهیر شوروی با افغانستان کشته شده اند.

براساس همین دیدگاه به زن است که قاچاق زنان و سوء استفاده از آنان در ژاپن به معضلی جدی تبدیل شده است.

از نظر غرب تعریف زن به عنوان مادر و همسر او را محدود می کند. به همین دلیل آنان خواهان آزادی زنان از قید و بند خانوادگی هستند و اعتقادی به تربیت و پرورش انسان ها در کانون خانواده ندارند.

هربرت هندین روانکاو آمریکایی در تحقیقی که چند سال پیش در سوئد انجام داد نرخ بالای خودکشی در این کشور را با بی تفاوتی مادران سوئدی در قبال فرزندانشان مرتبط می داند.

در صورتی که زنان قدر و منزلت خود را ندانسته و از وظایف اصلی خود که همان گرم نگه داشتن کانون خانواده و تربیت فرزندان می باشد دور شده و به آلت دست هوسبازان تبدیل شوند بدیهی است که جامعه با مشکلات اخلاقی عدیده ای روبرو خواهد گردید.

به برخی از این مشکلات که دنیای غرب با آن مواجه گشته است توجه فرمائید:

50 هزار نفر دختر 15 ساله و 31 هزار نفر از دختران 13 و 14 ساله بریتانیایی در سال 2007-2006 برای درمان های ضد بارداری به کلینیک های پزشکی مراجعه کرده اند.

فسادهای جنسی، اخلاقی و خشونت های ناشی از حمل اسلحه در ایالات متحده با یکدیگر تلفیق شده و صحنه های غیر قابل تحمل را ایجاد نموده اند.

مفاسد اخلاقی و بی بند و باری شدید دانش آموزان کینگ واقع در شهر مین آمریکا باعث شده تا مسئولان این مدرسه به فکر توزیع گسترده و رسمی قرصها و لوازم ضد بارداری  شوند. این در صورتی است که سن دانش آموزان این مدرسه بین 11 تا 12 سال است .

هم اکنون نسل جوان آمریکا مایکل جکسون یهودی را از تمام مقدسین کلیسا برتر دانسته و اشتیاق جنون آمیز نسل جوان آمریکا به موسیقی شیطان پرستی و فرقه های نوظهور را می توان به وضوح دید.

از دیگر نمونه های بارز فساد در غرب می توان به آدم خواری، ازدواج با حیوانات، آدم کشی های فجیع توسط نوجوانان و ... اشاره کرد.

همه این ها در حالی است که « کندی» رئیس جمهور پیشین آمریکا در یک اعتراف مشهور که در سال 1962 توسط روزنامه ها پخش شد اظهار داشت: « جوانان آمریکایی پوچ و خام و از هم گسیخته و در لجنزار شهوانی غرق شده اند. شش هفتم آنها به علت فساد اخلاقی لیاقت و توانایی خدمت سربازی را ندارند، به عنوان یک مسئول آمریکایی هشدار می دهم که آینده آمریکا در خطر است».

 

نگاه اسلام به زن

در مقابل اندیشه کوته بینانه غرب ، اسلام مقام زن در حیات انسانی را بسیار والا  معرفی می کند. اسلام وظیفه زنان را « انسان ساز» می داند و معتقد است که زن، مربی انسان است. اسلام بر نقش تربیتی زن به عنوان اول معلم بشریت تاکید دارد و سعی می کند تا با عرضه مفهوم زن  و شناساندن آن زنان را برای وظایف خود آماده کند تا حیات انسانی از مسیر کمال و هدف خلقت منحرف نشود. اسلام با آزادی زن نه تنها موافق است بلکه خود پایه گذار آزادی زن در تمام ابعاد وجودی زن است البته مرز آزادی را تا جایی می داند که به عفت او یا مصلحت عمومی جامعه آسیبی نرسد.

برهمین اساس است که اسلام با واجب کردن حجاب عفت، شخصیت و حیای زن را حفظ نموده و زن در سایه آن ، با در امان ماندن از سیلاب ویرانگر شهوات، به تمامی حقوق حقیقی و الهی خود دست می یابد و به سوی قرب الی الله و زیبایی مطلق و عاطفه مطلق هدایت می شود و با الهام گیری از آن زیبادوستی و عاطفه، خود را برای تربیت نسلی آگاه و با بصیرت به کار می گیرد و با استفاده از این ودایع الهی محیطی امن و آرام در خانواده و به تبع آن در جامعه ایجاد می کند که بستری برای حرکت استکمالی بشریت آماده می شود و اینجاست که « الجنه تحت اقدام الامهات» معنی می یابد.

زن پایه گذار وجود و حیات آدمی است، در پی ریزی اساس و ساختار شخصیت انسان، زن معماری نقش آفرین و هنرمندی چیره دست است. او با رفتار خود آینده طفل را رقم می زند و اینگونه است که جمله « مرد از دامن زن به معراج می رود» معنی پیدا می کند.

نمونه عینی از زنانی که وظیفه « انسان سازی» در تربیت فرزند را به خوبی ایفا نموده است. حضرت زهرا (س) می باشد.

حضرت زهرا (س) به عنوان حقیقت کوثر و برترین زنان از اول تا آخر خلقت در پرورش روح و بنیان های شخصیتی فرزندانش به قدری با ظرافت و دقت عمل نمود که هر یک از فرزندان او از بزرگترین افراد بشر قرار گرفتند و صفحات بزرگی از تاریخ را ورق زدند. و عملا به الگوها و اسوه های مقاومت، ایثار، صبر و از خودگذشتگی و شجاعت تبدیل شدند.

اگر امام حسین (ع) در لحظات پایانی حیات خود زیر ضربات تیر و شمشیر دشمنان نماز به پا می دارد جلوه ای از تربیت دینی مادرش فاطمه (س) را نشان می دهد. حضرت زینب (س) نیز بعد از عاشورا با حفظ عفت و حجاب پیام شهیدان را زنده نگه داشت و در مجلس یزیدیان با شکوه و ابهت به پاسداری از خون شهدا پرداخت با وجودی که عزادار و مصیبت زده بود، هرگز در جایگاه ضعف قرار نگرفت و در بیان حوادث کربلا فرمود: «ما رایت الا جمیلا» جز زیبایی چیزی ندیدم.

طبیعی است این نوع تربیت دینی که موجب بارور شدن اندیشه های الهی در فرد می شود با ارزشهای مادی گرایانه غرب همخوانی ندارد.