اگر بخواهم طلا هم حاضر می شود

وقتی ارتباط با ماورای طبیعت برقرار شود و خداوند بر بندگی بنده اش مهر تایید بزند و نمره قبولی بدهد آن وقت این بنده است که شاهکار می کند.

 کارهای خارق العاده ای که همه را انگشت به دهان نگه می دارد. این کشف و کرامات هدف اولیای خدا نیست که به خاطر آن کاری کنند و شاید پاداش بندگی آنها هم نباشد بلکه لازمه این بندگی, وجود این کرامات است.

 مانند آتش که لازمه اش نور است. آتش نمی سوزد برای اینکه نور تولید کند اما اگر جایی آتش روشن شد حتما نور هم می دهد. لازمه آتش نورانیت است.

اینجا هم آتش عشق خدا دل بندگان را می سوزاند و خرمن محبت دیگران را دود می کند تا فقط یک چیز بماند و یک کلمه و آن هم (الله) است و بس. آن وقت است که خانه به صاحب خانه داده می شود و این صاحب خانه است که هر کاری که بتواند و بخواهد و اراده کند انجام می دهد.

 آن وقت می بینی آن بنده هم خدایی شده و کارهای خدایی می کند. به اذن خدا هر کاری که خواست به راحتی می تواند انجام دهد.

مرحوم آیت الله العظمی اراکی می فرمودند:

مرحوم آخوند ملا محمد کبیر، قطعه زمینی در اطراف سلطان آباد اراک داشتند که در آن، زراعت می کرد و نان سال اهل و عیال خود را از آن زمین به دست می آورد.

یک وقت که حاصل زمین را خرمن کرده بود ودر دشت، خرمن های دیگری نیز وجود داشت، کسی عمداً یا سهواً آتش روشن می کند، باد می وزد و آتش به خرمن ها می افتد و خرمن ها یکی پس از دیگری در آتش می سوزد.

شخصی نزد مرحوم آخوند کبیر می رود و می گوید: چرا نشسته ای! نزدیک است خرمن شما آتش بگیرد.

آخوند کبیر تا این سخن را می شنود عبا و عمامه اش را می پوشد و قرآن به دست بر سر خرمن می رود و رو به آتش می ایستد و خطاب به آن می گوید:

ای آتش! این نان اهل و عیال من است، تو را به این قرآن قسم می دهم این خرمن را نسوزانی .

در حالی که تمام خرمن های دیگر خاکستر شده بود این یک خرمن سالم ماند! هر کس می آمد و می دید، انگشت حیرت به دندان می گزید و متحیر می شد که چطور این خرمن سالم مانده است.

این بزرگواران تربیت شده و درس گرفته از مکتب حضرت ابراهیم علیه السلام هستند که چون خداوند به آتش امر کرد: {یا نار کونی برداً و سلاماً علی ابراهیم}، آموخته اند که هر چیزی ممکن است به امر خداوند و به اذن او انجام گیرد.

بزرگان دین نیز هنگام مشکلات، با توجه به آیات قرآن و زندگی معصومین علیهم السلام، مصائب را از خود دور یا تحمل آن را به خود شیرین می کردند!

یا رب این آتش که در جان من است / سرد کن آن سان که کردی بر خلیل

 از حضرت آیه الله العظمی بهجت نقل است که فرمودند: در محضر استادمان آیت الله قاضی بودیم. ایشان فرزندان زیادی داشتند؛ چون چند عیال داشتند.

بچه ها می آمدند و می گفتند: پول بدهید! ایشان می فرمودند: پول نیست! در آخر که بچه ها رفتند، آقای قاضی فرمودند: من اگر بخواهم، طلا هم حاضر می شود!

استاد من هم می توانست این کار بکند، ولی ما نمی کنیم! هدف از خلقت ما این است که بنده خدا شویم. مقام بندگی خدا، بسیار مقام بالایی است. ما خلق نشده ایم که حتما دارای کشف و کرامات باشیم، بلکه غرض اصلی، عبودیت و بندگی است. چه مقامی بالاتر از این که خداوند رب العالمین از انسان راضی باشد؟!

واحد پژوهش"اردبیل مهد تشیع"
Date published: 12:00
10 / 10ScaleMaximum stars
Starts: 10/16/2017 12:14:24 PM
Ends: Duration:
P.O. Box:
Ardabil,
Iran


‣نمونه هایی از مقابله امیرالمومنین(ع) با تبعیض نژادی
1394/01/15 نمونه هایی از مقابله امیرالمومنین(ع) با تبعیض نژادی
ادامه
ائمه (ع) با تمام توان در مقابل تفکر برتری عرب بر ع ...
‣متن نامه آیت‌الله قاضی که رهبر انقلاب به آن اشاره داشتند
1394/01/15 متن نامه آیت‌الله قاضی که رهبر انقلاب به آن اشاره داشتند
ادامه
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گفتند: «مرحوم حاج میرزا على ...
‣سرّ روی آوردن ایرانیان به تشیع
1394/01/15 سرّ روی آوردن ایرانیان به تشیع
ادامه
حضرت علی (ع) همواره در مقابل تحقیر موالی عکس العمل ...
‣سيماي شيعيان (5)
1394/01/15 سيماي شيعيان (5)
ادامه
عنوان شيعه در زمان خود رسول الله صلوات الله عليه و ...
‣ادریس پیامبر به علامه چه گفت؟
1394/01/15 ادریس پیامبر به علامه چه گفت؟
ادامه
آیت الله حاج سیدمحمدحسین حسینی طهرانی، فقیه و عارف ...
‣سيماي شيعيان (4)
1394/01/15 سيماي شيعيان (4)
ادامه
آن چه پيش رو داريد گزيده‌اي از سخنان حضرت آيت الله ...
‣قدرت اندیشه ناسیونالیسمی در ایجاد نفرت
1394/01/15 قدرت اندیشه ناسیونالیسمی در ایجاد نفرت
ادامه
یک خاخام بنام «مردخای الیاهو» خاخام اعظم اسبق اسرا ...
‣نماز تکلیف نیست، نماز تشریف است
1394/01/15 نماز تکلیف نیست، نماز تشریف است
ادامه
آرامش حقیقی و راحتی جان، هنگامی است که جان و روح ا ...
ارسال نظر درباره مطلب

ارسال
SiteMap