ایران شهریار (قسمت اول)

به گزارش "اردبیل مهد تشیع"؛ یکی از بزرگترین ویژگی های استاد شهریار که موجب شده آثارش در میان شاعران معاصر از جایگاه ویژه ای برخوردار باشد ،استقرار او در جایگاه "بزرگترین شاعران دو زبانه ی تاریخ ادبیات ایران است   شهریار که از سلسله شاعران فارسی گوی آذربایجان است،به دلیل تسلط ماهرانه به زبان فارسی و پیوند آن با ظرایف زبان ترکی آذری ،شایسته ی دریافت عنوان مزبور گردیده است . در این میان ،دیوان وی منبع مهم و قابل توجهی برای بازتاب عاطفه های میهنی اوست . شهریار در جای جای آثارش از مام میهن یاد می کند و مقام ایران را گرامی می دارد .

بخش قابل توجهی   از سروده های شهریار ،مربوط به آن دسته اشعاری است که در آنها ،عواطف میهنی و دلدادگی شاعر به ساحت مام میهن متجلی شده است . وطن شاعر =) ایران ( در شعر او از جایگاه والایی برخوردار می باشد و اگر چه گستره ی ارادت سلطان غزل معاصر به آستانه این وطن   به سالیان دوره ی حاکمیت هخامنشیان و کوروش باز   می گردد ،منتها به خوبی پیداست   که علاقه و شیفتگی او به ایران پس از اسلام، بسیار مشعوفانه می باشد . به عبارتی گاهی گذشته های بسیار دور   توجه شاعر را به خویش می خواندو او را مفتون عظمت وشکوه دوران باستانی می سازد ،اما با یادآوری اینکه مردم ایران با آغوش باز دین اسلام را پذیرفتند ،بر ایرانی و مسلمان بودن خویش   می بالد و نیش دوری از آن   عظمت ظاهری با مشاهده ی نوش صبغه ی اسلامی ایران فراموش می کند .

نکته بسیار مهم در خصوص اشعار   میهنی شهریار ،توجه او به اسلامی بودن ایران است . به جرات می توان گفت وطن در اندیشه و در وادی شعرهای او ،رنگ و بوی به طور کامل شیعی دارد . در نظام فکری وادبی این شاعر گرانقدر، مذهب ایرانی( =اسلام) و ایران مذهبی ( = ام القرای اسلام ) از جایگاه ویژه ای برخوردار است . پر واضح است که قالب قصیده و مثنوی بیش از ظرف غزل ،مجال انعکاس چنین عقاید اجتماعی را دارد . در شعر وی اگر هم غزل بیش از همه در خدمت اشعار عاشقانه وگاهی عارفانه ی او قرار گرفته ،این قصیده ها و مثنوی ها ی اوست که منعکس کننده ی دیدگاه های اجتماعی و گاهی سیاسی اش گردیده است .

در این مقاله با نگاهی به اشعار استاد شهریار ،جایگاه ایران در شعر او مورد توجه قرار گرفته شده است . در کنار آن ،به افکار اجتماعی به ویژه بیگانه ستیزی و موضع گیری او در برابر بیگانه گرایان پرداخته می شود . در پایان مطلب نیز یادداشتی پیرامون اشعار ترکی شهریار درج می شود .

شهریار در پاسخ به دعوت یکی از دوستانش که او را برای اقامت در اروپا دعوت می کند، ضمن رد دعوت او ،زبان به نصیحت گشوده می گوید :

جان من باز آی به جای خود که جانان پیش ماست

مدعی آرایش تن می کند، جان پیش ماست

با چراغ علم راه بت پرستان می روند

کعبه چشم انداز ما و راه ایمان پیش ماست

آفتاب حکمت از مشرق به مغرب می رود

چشمه زاینده اشراق و عرفان پیش ماست

(دیوان شهریار،ج 1 ،ص 293 )

شاعر شیرین سرای معاصر، در یکی دیگر از قصاید خود با عنوان «اتمام حجت » ضمن یادآوری لزوم خفظ وحدت ملی ایران ،خاطر نشان می سازد که جاودانگی کشور ،در طول سده های پیشین مدیون حفظ معنویت و اتحاد بوده است :

دستی به اتحاد بر آرید و عدل و داد

با دست اتحاد توان دادِ عدل داد

ایران به معنویت جاوید زنده بود

این زنده مرده است که آن مرده زنده باد

(دیوان،ج 2 ، 981 )

وی در جایی دیگر با تاکید بر تلاش جوانان و لزوم «غریدن » آنها،آبادی و عمران وطن را در گرو ایجاد «یک جنبش اساسی » در این کشور می داند :

پیام من به گردان ودلیران

جوانان و جوانمردان ایران

یکی غریدنم باید که چون رعد

کند آشفته خواب نره شیران

یک جنبش پدید آید اساسی

درر این کشور مدارش با مدیران

(دیوان ،ج 1 ، ص 34 7)

سپس ضمن پافشاری بر اینکه پیکار و جانبازی در راه میهن به آغوش کشیدن عروس فتح را - ولو در حال شهادت - به دنبال دارد ،اظهار می کند که چنان چه دشمن خون شاعر را بر زمین بریزد ،کلمه «ایران » نقش خواهد بست :

خوشا پیکار جانبازان میهن

در آغوش عروس فتح،میران

گرم خون ریخت دشمن شهریارا

به خون دانی چه بندم نقش ایران

(همان، 347 )

بسیاری از اشارات شهریار به ایران مربوط به آن بخش از شعرهای اوست که به طور مستقیم یا غیر مستقیم ،سخن در تکریم و اعزاز آذربایجان - که به نظر شاعر عضو جدا ناشدنی ایران است - می باشد .

آذربایجان در اندیشه شهریار ،سر ایران است ،به همین دلیل ،هر موقع هجومی از جانب دشمن کشور را تهدید کند ،این آذربایجان (=سرپیکر ) است که باید بیش و پیش از همه خود را آماده دفاع و فداکاری کند .

روز جانبازیست ای بیچاره آذربایجان

سر تو باشی در میان هر جا که آید پای جان

هر زیانی کو قضا باشد به ایران عزیز

چون تو ایران را سری ،بیشت رسد سهم زیان

(دیوان ،ج 1 ،ص 351 )

وی هرچند آذربایجان را اگر چند بلا گردان ایران و حافظ و پاسدار کاخ استقلال این مرز و بوم می داند ،در عین حال ،اگر انتقادی نیز دارد ،آن را به صراحت باز می گوید :

ای بلا گردان ایران سینه زخمی به پیش

تیر باران بلا باز از تو می جوید نشان

کاخ استقلال ایران را بلا بارد به سر  

پایدار ای روز باران حوادث ناودان

دیگران را مژده راحت رسد از هر طرف

با تو عرض تسلیت هم کس نیارد در میان

(دیوان،ج 1 ،ص 352 )

شاعر با اشاره به اینکه آذربایجان خواستگاه زرتشت پیامبر است،مردم این دیار را از نژاد آریا می داند و نسبت به اشاعه ی سخنان تفرقه انگیز که بوی تهدید و تجزیه از آنها به مشام می آید ،هشدار می دهد و خطاب به آذربایجان می گوید :

تو همایون مهد زرتشتی و فرزندان تو

پور ایرانند و پاک آیین نژاد آریان

اختلاف لهجه ملت نزاید بهر کس

ملتی با یک زبان کم تر به یاد آرد زمان

گر بدین منطق تو را گفتند ایرانی نه ای

صبح را خوانند شام و آسمان را ریسمان

(همان)

وی قطعه شعر فوق را «جوش خون ایرانیت » خویش می داند و می گوید :

این قصیدت را که جوش خون ایرانیت است گوهر افشان خواستم درپای ایران جوان

شهریارا تا بود از آب ، آتش را گزند

باد خاک پاک ایران جوان مهد امان

(دیوان ،ج 1 ،ص 36 )

شهریار در قطعه شعر بلند «فردوسی » که در بخش «مکتب شهریار » دیوانش درج شده، با بیان اینکه ایران ،کشور یادهای یک قوم اصیل، می باشد ،عظمت تاریخی این سرزمین را یاد آور شده می گوید :

در قعر هزار ساله غار قرون

از کشور یادهای یک قوم اصیل

کانجا غرق غرور قومیت اوست

یک منظره شکوهمندی خفته است

یک دور نمای دلفروز تاریخ

ایران قدیم !

(دیوان،ج 3 ، ص 1115)

استاد شهریار ،فردوسی را پیکره ی غرور ملیت ایرانی و موجب غرور قومیت ما می داند و او را فرماندهی جنگ های فرهنگی ایران زمین معرفی می کند :

توفنده از او حمیت و احساسات

داننده راز انفجار کلمات

افتاده به روی نقشه های جنگی

فرمانده جنگ های فرهنگی ماست

 خلاق غرور قومیت ما

او شاعر ایده آل ما فردوسی است

(دیوان ، ج 2 ، 1116)

قلم فردوسی در نظر شهریار ،کار هزاران جنگجو می کند و بدینسان از کاخ بلند فارسی مراقبت می نماید :

او شاعر قهرمان ما فردوسی است

او را قلم آن کرد که شمشیرنکرد ...

او کاخ زبان پارسی کرد بلند ...

او شاعر ایده آل ما فردوسی است

تصویر کند عشق و فداکاری ها

والا منشی ها و فداکاری ها

تصویر کند مفاخر ایران را ...

(همان ،ص 1118)

و در پایان ،چنین عظمت فردوسی و شاهنامه - این تاریخ منظوم ایران را یاد آور می شود :

دنیا همه یک دهن به پهنای فلک

بگشوده به اعجاب و به تحسین تمام

با هرچه زبان و ترجمان دل و جان

در گوش تو با دهان پر می گویند :

فردوسی و شاهنامه جاویدانند ...

(همان، 1121 )

ایشان همچنین در قطعه ای به نام "تهران و یاران " به یاد روزگار دوران حضورش در پایتخت چنین می گوید :

من نه آنم که فراموش کنم تهران را

شب تهران و شعاع و شفق شمران را

پور کردستان که جوانانه به جنگش خیزند

هر گز ایران نفروشد طمع توران را

بخش مهمی از اشعار میهنی و به اصطلاح "ایرانیات شهریار " ،مربوط به آن شعرهایی است که در ردیف ادبیات حسرت می گنجد . وی هر کجا از قفقاز و سرزمین های ایرانی آن سوی ارس   که بر اثر بی لیاقتی شاهان ناتوان و در پی انعقاد عهدنامه های سیاه گلستان و ترکمانچای به اشغال روسیه در آمد ، سخن به میان می آید ،بی اختیار عنان اختیار از دست می دهد و زبان اشک و دریغا گویی به تکلم وا می دارد .

اوج "قفقازیه های" شهریار در اشعار ترکی آذری اوست ،منتها در شعر های فارسی نیز به ویژه در مثنوی"افسانه شب " بخش"شبیخون"شاعر با تصویر آفرینی فوق العاده قوی ،هجوم لشگر روس و دفاع مردم آران را از خاک ایران به نمایش می گذارد ؛به گونه ای که آدمی خیال می کند وی درست در شب حمله روس به ایران در صحنه حاضر بوده و آن نبرد ها را به چشم دیده است .

ادامه دارد...

یلدا رنجبر خراسانی

 

واحد پژوهش"اردبیل مهد تشیع"
Date published: 12:00
10 / 10ScaleMaximum stars
Starts: 10/16/2017 12:14:36 PM
Ends: Duration:
P.O. Box:
Ardabil,
Iran


‣ایران شهریار (2)
1394/01/15 ایران شهریار (2)
ادامه
ترکی فارسی عربی هیچ یک به تنهایی نمی توانند وجود د ...
‣ایران شهریار (قسمت اول)
1394/01/15 ایران شهریار (قسمت اول)
ادامه
نکته بسیار مهم در خصوص اشعار میهنی شهریار ،توجه ا ...
ارسال نظر درباره مطلب

ارسال
SiteMap