علائم و ملاک‌های واقعی برای شناخت اولیای الهی

اشتباه بزرگ و خطرناک

به گزارش "اردبیل مهد تشیع"؛ بسیاری از افرادی که مشتاق رسیدن به زندگی  سراسر معنوی و پاک می‌شوند و متوجه می‌شوند بدون استاد و راهنما، پیمودن این مسیر، ممکن نیست، برای شناخت استاد واقعی، دچار یک اشتباه بزرگ می‌شوند. ایشان گمان می‌کنند هرکس بتواند کار خارق العاده‌ای انجام دهد یا برای نمونه خبر از نهان و امور غیبی افراد بدهد، بی‌شک، ولیّ خدا است و بی‌تردید می‌تواند او را به آرزویش که داشتن زندگی سراسر معنوی است، برساند؛در حالی که این تفکر، بسیار غلط و خطر ناک است؛ چرا که ممکن است انسان را در دام مدعیان نابه‌حق بیندازد.

باید توجه داشت نفسی که خداوند، در درون همه انسان‌ها قرار داده، از قابلیت‌های فراوانی برخوردار است. اگر مدتی به نفس آدمی‌ ریاضت تحمیل شود ، به او سخت بگذرد و تحمل کند، پس از مدتی، نفس انسان دارای قوت و نیروی خاص و جدیدی می‌شود و با این نیرو، می‌تواند کارهای فوق العاده انجام دهد. این، لزوماً دلیل بر حقانیت صاحب این نیرو نیست و ربطی هم به عقاید و دین و مرام افراد ندارد. اگر کسی کافر هم باشد و به نفس خود ریاضت‌های شاق بدهد به این امور می‌رسد، همان‌گونه که نمونه‌های آن، بین مرتاضان هندی یا صوفیان غیر‌شیعی زیاد بوده و هست.

باید به این نکته هم توجه داشت که این قبیل کارها، می‌تواند منشأهای زیادی داشته باشد که هرکدام از این منشأها با هم کاملا متفاوت هستند؛ برای نمونه، اطلاع از امور غیبی و ناگفته‌های افراد ـ همان‌طور که ممکن است به واسطه الهامات الهی باشد که توسط فرشتگان به قلوب با صفا و منور اولیای الهی می‌افتد ـ ممکن است از مواردی باشد که شیاطین یا اجنه به دوستان خود ابلاغ می‌کنند؛ پس صرف اطلاع دادن از غیب، نمی‌تواند دلیل قطعی بر حقانیت اطلاع‌دهنده باشد و باید ملاک‌ها و خصوصیات اصلی و مهم را بررسی کرد.

قرآن کریم چنین می‌فرماید: إِنَّ الشَّیاطینَ لَیوحُونَ إِلی‏ أَوْلِیائِهِمْ لِیجادِلُوکُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّکُمْ لَمُشْرِکُون‏1 همانا شیاطین، به دوستان خود، مخفیانه مطالبى القا مى‏کنند، تا با شما به مجادله برخیزند. اگر از آن‌ها اطاعت کنید، شما، بی‌تردید مشرک

خواهید بود. امام صادق علیه‌السلام نیز می‌فرماید: «هیچ مؤمنی نیست، مگر این‌ که برای قلب او، دو گوش در سینه‌اش می‌باشد؛ گوشی که در آن، شیطان وسواس خناس می‌دمد و گوشی که در آن، ملک می‌دمد. پس خداوند، مؤمن را به وسیله این ملک تایید می‌کند و این است معنای قول خداوند در قرآن که: «و خداوند، آنان را به وسیله روحی از سوی خود، تأیید کرد» .2

پس در شناخت اولیای الهی اکتفا نمودن به امور خارق العاده، اشتباه بزرگی است و باید ملاک‌های اصلی و مهم را مد نظر قرار داد. در رساله سیر و سلوک منسوب به علامه بحر العلوم رحمة‌الله‌علیه چنین می‌خوانیم:و اما استاد عام، شناخته نمی‌شود، مگر به مصاحبت او در خلأ و ملأ و معاشرت باطنیه و ملاحظات تمامیت ایمان جوارح و نفس او.

و زنهار به ظهور خوارق عادات و بیان دقائق نکات و اظهار خفایای آفاقیه و حبایای انفسیه و تبدل بعضی از حالات خود به متابعت او، فریفته نباید شد؛ چه اشراف بر خواطر و اطلاع بر دقائق و عبور بر ماء و نار و طی زمین و هوا و استحضار آینده و امثال این‌ها، در مرتبه مکاشفه روحیه حاصل می‌شود و از این مرحله تا سرمنزل مقصود، راه‌ بی نهایت است.و بسی منازل و مراحل است و بسی راهروان، این مرحله را طی کرده و از آن پس افتاده به وادی دزدان و ابالسه داخل گشته و از این راه، بسی کفار را اقتدار بر بسیاری امور حاصل.

علائم و ملاک‌های واقعی برای شناخت اولیای الهی

1- تقید کامل به شرع مقدس

به دلایل فراوان عقلی ، قرآنی و روایی ، باید خداوند متعال، همه آنچه انسان برای رسیدن به معنویت و کمال بدان نیاز دارد را بیان ‌کند که این کار را توسط پیامبر گرامی‌اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله انجام داده است. آن حضرت می‌فرماید:به خداوند سوگند! هیچ عملی که شما را به جهنم نزدیک می‌کند نیست، مگر این‌که آن را برای شما بیان نمودم و شما را از آن نهی کردم و هیچ عملی که شما را به بهشت نزدیک می‌کند نیست، مگر این که آن را برای شما

       بیان نمودم و به آن، امرتان کردم .4

خود اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم که الگو و سر آمد همه سالکان و عارفان هستند - بلکه عارفان حقیقی آن‌ها هستند - تا آخر عمر و در جای جای زندگی خود به دستوراتی که می‌فرموده‌اند، عمل می‌کردند. و تا خود، خرما خوردن را ترک نمی‌کردند، به دیگران ترک کردن آن را سفارش نمی‌نمودند.5 آیات قرآن نیز غالباً در نخستین بار، به خود نبی اکرم صلوات‌الله‌علیه خطاب می‌کرد و آن حضرت، عمل می‌نمودند، سپس به دیگران خطاب می‌کرد؛ مانند: « فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْت‏ و من تاب معک»6.پس ما برای پیمودن این راه، به هیچ راه و دستوری خارج از دستورات اهل بیتعلیهم‌السلام نیاز نداریم . همان‌گونه که بزرگان راه رفته و به مقصد رسیده فرموده‌اند، راه رسیدن به کمال معنوی ، همان التزام عملی کامل به دستورات اسلام و اهل بیت علیهم‌السلام می‌باشد و جز این، راهی نیست.

قلّه نشین وادی معنا ، عارف کامل حضرت آیت الله ملاحسینقلی همدانی رحمةالله‌علیه می‌فرماید: مخفى نماند بر برادران دینى که به جز التزام به شرع شریف در تمام حرکات و سکنات و تکلمات و لحظات و غیرها راهى به قرب حضرت ملک الملوک -جل جلاله- نیست و به خرافات ذوقیه اگر چه ذوق در غیر این مقام خوب ا‌ست - کما دأب الجهال والصوفیه (خذلهم الله جل جلاله) [چنانچه روش نادانان و صوفیه که خداوند خوارشان سازد این است]- راه رفتن لایوجب الا بُعدا [ جز دور گشتن چیزی دیگری را موجب نمی‌شود].

حتى شخص هرگاه ملتزم بر نزدن شارب و نخوردن گوشت بوده باشد، اگر ایمان به عصمت ائمه‌اطهار صلوات الله علیهم آورده باشد، باید بفهمد که از حضرت احدیت دور خواهد شد و هکذا در کیفیت ذکر بغیر ما ورد عن السادات المعصومین علیهم السلام [ به غیر آنچه که از معصومان علیهم‌السلام به دست ما رسیده است] عمل نماید.بناء علی هذا باید مقید بدارد شرع شریف را و اهتمام نماید هر چه در شرع شریف اهتمام به آن شده و آنچه این ضعیف از عقل و نقل استفاده نموده‌ام، این است که اهم اشیا از براى طالب قرب، جد و سعى تمام در ترک معصیت است. تا این خدمت را انجام ندهى، نه ذکرت و نه فکرت، به حال قلبت فایده نخواهد بخشید؛ چرا که پیشکش و خدمت کردن کسى که با سلطان در عصیان و انکار است، بى‌فایده خواهد بود. نمى‌دانم کدام سلطان اعظم از این سلطان عظیم الشأن است و کدام نقار7 اقبح از نقار با او است.8

ما بیش از این که به کرامات و غیب‌گویی‌های افراد، نظر داشته باشیم، باید به اخلاق و رفتار و تقید آن‌ها به شرع مقدس توجه کنیم. اگر دیدیم شخصی خلاف شرع می‌کند یا در محضر او، غیبت و تهمت به دیگران روا می‌دارند و او ساکت است، باید بدانیم علامات اولیای خدا در وی نیست. ما باید امثال مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، آن عارف فرزانه را ملاک قرار دهیم که وقتی یک نفر به ناگاه در محضرش غیبت می‌کند، با ناراحتی می‌فرماید: «چهل روز مرا به زحمت‌انداختی»  9  10یا امثال استاد بزرگ، مرحوم آیت الله سید علی قاضی رحمةالله‌ علیه را مد نظر قرار دهیم که از بس به دستورات اسلام مقید بود و مستحبات و مکروهات را رعایت می‌کرد ، بعضی افراد تحمل نمی‌کردند11 و...

همان‌طور که برخی اطرافیان عارف فرزانه، مرحوم آیت الله کشمیری رحمة الله‌علیه دربارة وی چنین شهادت می‌دهند:مدتی که با ایشان بودم، یک گناه از این آقا ندیدم؛ یک خلاف شرع از او ندیدم یا مثلا اگر غیبتی می‌خواست بشود، خیلی عجیب مراقب بود؛ حواسش جمع بود...، یا حتی حرف لغو و بیهوده نمی‌زد.12از این‌رو است که وقتی از آن عالم ربانی و امثال او دربارة بهترین و مستقیم‌ترین راه پرسیده می‌شود ، عالم بودن به شریعت مقدس را از شرایط مهم استاد می‌داند و می‌فرماید:راه علمای راه رفته زاهد از دنیا را بروید. کسی که می‌خواهد هادی مسیر باشد، باید از قرآن و اهل بیت جدا نشده باشد و اعتقاداتش هم محکم باشد.13

چرا که فقط عالمان ربانی هستند که هم به مشکلات و دردهای سلوک واقفند و هم از درمان‌هایی که خداوند به لطف خود، لابه‌لای کتاب خود و سنت پیامبرش نهاده است، خبر دارند و مواظبند حرفی و راهی خلاف خواست خداوند و مخالف دستورات دینی ارائه ندهند.  عابد و زاهد و صوفی همه طفلان رهند مرد اگر هست به جز عالم ربانی نیست

2- ایجاد انقلاب درونی

از علایم مهم دیگر اولیای الهی، تأثیری است که همنشینی با آن‌ها در درون انسان می‌گذارد، انسان را به یاد خدا می‌اندازند و محضر آن‌ها، نورانی و مقدس و با صفا است؛ آن‌چنان‌که رغبت‌ها به دنیا، کم شده و تمایل بیشتری برای توجه به آخرت و رسیدن به معنویت در درون، پدید می‌آید. در واقع، اولیای حقیقی، همان‌ها هستند که حضرت عیسی علی‌نبیناو‌آله‌و‌علیه‌السلام در پاسخ به پرسش حواریون که با چه کسی همنشین شویم، فرمود :کسی که دیدنش شما را به یاد خداوند بیندازد و صحبت‌هایش، بر علم شما بیفزاید و عملش، رغبت شما را به آخرت افزایش دهد.14

وقتی از عارف فرزانه، حضرت آیت الله انصاری همدانی می‌پرسند چگونه مدعیان دروغین سلوک را بشناسیم، در جواب می‌فرماید:

اول، این‌که این افراد خلاف شرع انجام نمی‌دهند. دوم، این‌که نشستن در مجالس آن‌ها، التهاب درونی ایجاد می‌کند.15امثال ملاحسینقلی‌ها، با یک جمله ساده، انسان‌ها را متحول کرده، نجات می‌دهند؛ حتی اگر مقابلشان شخصی مثل عبد فرار، خلافکار مشهور نجف باشد یا کسانی باشند که مشغول لهو و لعب هستند که با خواندن چند بیت شعر حکیمانه، آن‌چنان در درونشان تحول ایجاد می‌کند که نه تنها عمل زشتشان را ترک می‌کنند، بلکه چنان گریه و زاری می‌نمایند که صدای ناله‌شان از راه دور به گوش می‌رسد؛16

شخصیت بی‌نظیری که وقتی افراد از جلسه اخلاق او خارج می‌شدند، نفس قدسی ایشان با آنان چنان کرده بود که از خود بیخود بودند؛ به گونه‌ای که دیگران از راه رفتن آن‌ها می‌فهمیدند اینان از درس اخلاق ملاحسینقلی همدانی رحمة الله‌علیه می‌آیند.17 و این تاثیر نفس، به دست نمی‌آید، مگر با عمل و التزام به آنچه می‌گفته‌اند.

امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:هرگاه عالم به علم خود عمل نکند، موعظه او از قلوب زایل

می‌شود؛ همان‌گونه که آب باران، از سنگ زایل می‌شود.18دربارة مجالس حضرت آیت الله سید عبد‌الکریم کشمیری رضوان‌الله‌علیه چنین نقل می‌کنند:هر وقت کنار ایشان می‌نشستم، به طور قلبی یاد خدا می‌افتادم. پیش او اگر از دنیا حرف می‌زدی، مثل این بود که پیش بزرگی داری حرف زشتی می‌زنی؛ انسان خودش خجالت می‌کشید.19

3- کتمان سر

از دیگر نشانه‌های اولیای خداوند، کتوم بودن ایشان است؛ به گونه‌ای که مصممند دیگران از عنایاتی که به آن‌ها شده است خبردار نشوند و خبر دادن از آن‌ها را برای خود گناه بزرگی می‌شمارند. حتی به شاگردان هم تاکید می‌کنند کوچک‌ترین مطلبی را از خود فاش نکنند و آن را از مهالک بزرگ می‌دانند.20 اشخاصی مانند مرحوم آیت الله سید علی قاضی رحمةالله‌علیه که به یقینِ اطرافیان ، دارای طی‌الارض بوده‌اند، تا آخر عمر کتمان می‌کنند.

شخصی از اهل نجف، آیت الله قاضی را در مشهد الرضاعلیه‌السلام دیده و حل مشکلش را از آن بزرگوار خواسته بود. پس از آن، متوجه شده بود همان روز، آن عالم ربانی را در نجف دیده‌اند. آن شخص، پس از مدتی در نجف به خدمت آیت الله قاضی ، رسیده بود تا سرّ قضیه را بداند. آن عارف واصل کتمان کرده و فرموده بود: «همه می‌دانند من در نجف بودم».21

در مقابل، مدعیانی دروغین هستند که از کوچک‌ترین مطلبی برای خود معجزه و کرامت می‌سازند و مقامات خیالی خود را نُقل مجالس کرده ، در ویترین افتخارات خود نصب می‌کنند و در انتشار و اشاعة آن، از هیچ وسیله و امکاناتی دریغ نمی‌کنند. از نام مقدس امام زمان علیه‌السلام و تشرفات خیالی یا دروغین خود، چه سوء استفاده‌هایی که از بعضی افراد ساده لوح نمی‌کنند و ایمان و اعتقاد ایشان را به باد می‌دهند؛ در حالی که آن‌ها که به حقیقت، خدمت حضرت مهدیعلیه‌السلام می‌رسیدند، یا فاش نمی‌کردند یا اگر هم ناخواسته فاش می‌شد، افراد را قسم می‌دادند تا بعد از مرگشان، به دیگران نگویند.

هنگامی از حضرت آیت الله کشمیری رحمةالله‌علیه دربارة تشرفاتی می‌پرسند که برخی افراد ادعا می‌کنند، می‌فرمایند:اگر شنیدید مثلاً فلان آقا ادعای رؤیت یا تشرف به خدمت حضرت را کرد، جدی نگیرید و این مسائل را به اهلش بسپارید.از قول برخی از مرتبطین با آن عالم بزرگوار نقل شده است:ایشان، با این موضوع که شخصی حضرت را ببیند و ادعا کند، مخالف بود.

از خود ایشان نیز کسی یک کلمه در این باره نشنید؛ چرا که عقیده‌شان این بود که امام زمان علیه‌السلام سرّ خدا است و ملاقات آن بزرگوار هم سرّ است و اگر کسی مدعی این قضیه بشود، این معنای سرّ بودن از بین خواهد رفت. این اشاره هم در صحبت‌های ایشان بود که تشرف، یک حالی، یک هدیه‌ای برای انسان می‌آورد که ادعا کردن، آن را از بین می‌برد.22

4- مناعت طبع

ما شأن بزرگان دین را بالاتر و والاتر از آن می‌دانیم که بگوییم از عنایاتی که به ایشان شده بود، سوء استفاده مادی نمی‌کرده‌اند؛ ولی وضع زمانه و شیادانی که این زمان، لباس تقدس پوشیده و به جان و مال مردم می‌تازند و هزاران جوان تشنه را فریب داده از هستی مادی و معنوی ساقط می‌کنند، ما را ملزم کرد از مناعت طبع اولیای حقیقی خداوند بنویسیم، تا حساب پاکان، از ناپاکان جدا افتد.

آری؛ از دیگر خصوصیاتی که می‌توان با توجه به آن، خوبان را شناخت این است که ایشان اگر در اوج فقر و نیاز هم باشند، باز از جایگاه رفیع خود و نفوذشان در دل مریدان، برای تأمین نیازهای خود استفاده نمی‌کنند و با توکل بر الطاف حق و مناعت طبع و قناعت، روزگار خود را با عزت سپری می‌کنند و حتی خود، اهل بذل و بخشش هستند.

دربارة عارف واصل، مرحوم آیت الله سید علی قاضی رحمةالله‌علیه نقل شده است با وجودی که عیال‌وار بود و در شدت فقر بسر می‌برد و مهمان‌ها و مراجعان بسیار داشت‌، به هیچ وجه، اظهار نیاز نمی‌کرد و حتی به دیگران هم کمک مالی می‌نمود. حتی اگر مریدان او مانند حاج سید هاشم حداد که با

همه وجود به آن بزرگوار و صداقت و پاکی‌اش اعتقاد داشت، می‌خواستند در این باره اقدامی‌ کنند، اجازه نمی‌داد.

اگر بدون اطلاع او چیزی تحویل خانه‌اش می‌دادند و او مطلع می‌شد، اظهار ناراحتی می‌کرد و در کمال پاکی و سادگی و مناعت طبع زندگی می‌نمود.23حتی خانه آن عارف کامل، بسیار محقر و کوچک بود و تنها دو اتاق تو در تو داشت و بودند کسانی که تمایل داشتند برای وی منزل مناسبی تهیه کنند؛ ولی او قبول نمی‌کرد.24این است سیره اولیای الهی. در مقابل، کسانی هستند که با نقل و ادعای بعضی مطالب، برای خود، دکانی باز کرده و به غارت دین و دنیای مردم و آباد کردن دنیای خود مشغول هستند.

5- دعوت نکردن به خود

از دیگر خصوصیات بارز اولیای خدا این است که از نفس گذشته‌ و انانیت خود را زیر پا نهاده‌اند. آنان، به جای این‌که خود را در نظر مریدان، بزرگ و صاحب مقامات جلوه دهند ، با رفتار و گفتار، پیوسته به خدا و اهل بیت علیهم‌السلام دعوت می‌کنند. منیت و خود فروشی، در منش آن‌ها مشاهده نمی‌شود و از شهرت و مقام و توجه مردم، گریزانند و سراسر، محو یاد خدا و ارتباط با اولیای او هستند. آنان، از مدح کردن دیگران، آزرده می‌شوند. حتی گاهی اجازه نمی‌داده‌اند یک عکس ساده از ایشان گرفته شود.

دربارة عارف کامل، حضرت آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی رضوان‌الله‌علیه چنین نقل می‌کنند که اجازه نمی‌داد،علاقه‌مندان، از او عکس بگیرند. مریدان او تصمیم گرفتند موقعی که آقا در حال نماز است از وی عکس تهیه کنند؛ لذا تنها یک عکس از آن عارف عظیم‌الشأن در دست است که آن هم در حال قنوت نماز است.25

حضرت آیت الله سید عباس کاشانی دامت‌برکاته دربارة مرحوم قاضی رحمة الله‌علیه چنین نقل می‌کنند:یک بار که درس ایشان تمام شد، فردی به نام آشیخ ابراهیم را صدا کردند و به ایشان فرمودند:

     «من با شما کاری دارم». ما چند نفر هم آن‌جا نشسته بودیم. دیدیم آقا به ایشان فرمودند: «شنیده‌ام پریشب در منزل حاج صادق (از مشاهیر و پولدارهای نجف) در منبر، اسم من را آورد‌ه‌ای اگر به حرام و حلال معتقد هستید، من راضی نیستم ـ نه بالای منبر، نه غیرآن ـ یک کلمه از من اسم بیاورید».

می‌فرمودند: «اگر بفهمم هرکدام از این آقایان که درس من می‌آیند، در حق من مبالغه می‌کنند، حرام است؛ من راضی نیستم».به بعضی از شاگردانشان می‌فرمودند: «بینی و بین الله راضی نیستم دربارة من مجلس تشکیل دهید؟». 26آنچه ذکر کردیم، شماری از علائم استاد حقیقی اخلاق بود که به لحاظ ضرورت‌های این زمان به آن پرداختیم، وگر نه برای اولیای خدا، علامت زیاد است و به تعبیری، همه حرکات و سکنات آن‌ها می‌تواند علامت و نشانه‌ای باشد، تا ما در دام دروغگویان نیفتیم.

- نکات پایانی

1- پس از احراز علائم فوق، ابتدا باید مدتی احتیاط کرد و خود را دربست در اختیار دیگران قرار نداد و از خداوند عاجزانه و مکرر، هدایت و شناخت راه صحیح را خواست.

2- اگر دقت‌های لازم را به خرج ندادیم و بی مهابا خود را در اختیار افراد مدعی قرار دادیم و از این راه متضرر شدیم، تقصیر و اشکال با خود ما است، نه با راه روشن کمال و فردای قیامت، حجتی نداریم .

3- این‌طور نیست که هر ولی خدایی سمت استادی داشته باشد و بتواند افراد با استعداد‌های مختلف را راهبری کند؛ چرا که لازمه این کار، احاطه علمی ‌داشتن به همه مسیرها و همه دردها و درمان‌ها و از طرفی احاطه علمی به شاگرد را می‌طلبد. هدایت دیگران، رزقی است که خداوند، به بعضی از اولیای خود می‌دهد و به گفته بزرگان، راهبری و استادی، خود شاخه‌ای از حکمت است . هرچند که زیارت همه اولیای الهی برکات ویژه خود را دارد و می‌تواند در انسان، ایجاد انگیزه نماید و نکاتی را روزی انسان کند؛ اما بحث استاد و شاگردی، مقوله دیگری است.

4- معمول بر این بوده است که اولیای الهی چند دهه از عمر خود را به تزکیه و مجاهده و طی

مراتب عالی کمال می‌پرداخته‌اند و وقتی از نفسانیت گذشته و حالات عرفانی و اخلاقی برایشان ملکه می‌شد و به شرایط و ثبات لازم می‌رسیدند، مأمور می‌شدند از افراد مستعد، دستگیری کنند. معمولاً این حالت دهه‌های پایانی سن ایشان بوده که به پختگی کامل رسیده بوده‌اند؛ پس اگر جوانانی را دیدیم که مدعی سمت استادی سیر و سلوک هستند، در این موارد باید بیشتر احتیاط کرد؛ به ویژه که افتخار مصاحبت و شاگردی بزرگان را هم نداشته باشند. همچنین باید دقت کرد زیادند کسانی که چند جلسه‌ای در جلسات خصوصی یا حتی عمومی بزرگان شرکت داشته‌ و سپس ادعا کرده‌اند شاگرد فلان بزرگ هستیم؛ در حالی که بین شاگردی و شرکت در جلسه اخلاق بزرگان، تفاوت بسیار است.

5- در طول تاریخ عرفان شیعی، کمتر مشاهده شده است خانمی واقعاً به سمت استادی سیر و سلوک رسیده و بتواند دیگران را به مقصد برساند. البته این به این معنا نیست که بانوان به مقامات عالی نمی‌رسند؛ چنان‌که بوده‌اند زنانی مانند بانو مجتهده امین که در دامن اسلام پرورش یافته و به معنویت بالایی رسیده‌اند؛ اما بحث استادی اقتضاءات علمی و عملی ویژة خود را می‌طلبد؛ لذا در این زمانه که اشتیاق رسیدن به مسائل معنوی، به ویژه میان خواهران زیاد شده است و به تبع آن، مدعیان هم بین آنان زیاد شده‌ اند، شایسته است خواهران بزرگوار، در برخورد با این قبیل افراد که بعضاً مدعی ارتباط با امام زمان علیه‌السلام و گرفتن دستور و ...هم هستند احتیاط کامل را رعایت بفرمایند.

6- باید بیش از این‌که خود در صدد انتخاب استاد باشیم، با دعا و مددجویی از خدا و توسل به اهل بیت علیهم‌السلام، بخواهیم ما را به افراد صادق هدایت کنند؛ چرا که اگر طلب ما صادقانه باشد و جهاد لازم را انجام داده باشیم، خداوند متعال، وعده هدایت داده است. خود او فرمود:وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنین‏27

 

 

پی‌نوشت‌ها:

1- سوره انعام: 121.

2- «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ ا للهِ ع قَالَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ لِقَلْبِهِ أُذُنَانِ فِی جَوْفِهِ أُذُنٌ یَنْفُثُ فِیهَا الْوَسْوَاسُ الْخَنَّاسُ وَ أُذُنٌ یَنْفُثُ فِیهَا الْمَلَکُ فَیُؤَیِّدُ ا للهُ الْمُؤْمِنَ بِالْمَلَکِ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ»‏ (بحارالأنوار، ج67، ص47) .

3- رساله سیر و سلوک منسوب به علامه بحر العلوم، ص 168.

4- وَ قَالَصلی‌الله‌علیه‌و‌آله إِنَّهُ وَ ا للهِ مَا مِنْ عَمَلٍ یُقَرِّبُکُمْ مِنَ النَّارِ إِلَّا وَ قَدْ نَبَّأْتُکُمْ بِهِ وَ نَهَیْتُکُمْ عَنْهُ وَ مَا مِنْ عَمَلٍ یُقَرِّبُکُمْ إِلَی الْجَنَّةِ إِلَّا وَ قَدْ نَبَّأْتُکُمْ بِهِ وَ أَمَرْتُکُمْ بِه‏ (بحارالأنوار، ج74، ص145).

5- اشاره به واقعه خاصی است که دربارة حضرت امیرعلیه‌السلام و طفلی که طبیب، او را از خوردن خرما منع کرده بود، اتفاق افتاده است.

6- سوره هود: 112.

7- نقار :گفت‌وگو و ستیزه کردن.

8- تذکرة المتقین، ص190.

9- ترجمه رساله لقاءالله، سید احمد فهری، ص104.

10- منظور این عارف بزرگ، این بوده است که حال باید چهل روز خود را به ریاضت و توبه و تضرع بیندازد، تا این اثر سوء که بر دل نورانی و لطیفش وارد شده است، پاک شود. این، هم بیانگر اثرات مخرب گناه و هم اوج لطافت روحی آن بزرگوار است؛ چرا که دیگران هم غیبت می‌شنوند؛ اما چرا چنین تأثیری را احساس نمی‌کنند.

11- روح مجرد، ص462.

12- شیدا، ص237.

13- شیدا، ص120.

14- قَالَ رَسُولُ ا للهِ ص قَالَتِ الْحَوَارِیُّونَ لِعِیسَی یَا رُوحَ ا للهِ مَنْ نُجَالِسُ قَالَ مَنْ یُذَکِّرُکُمُ ا للهَ رُؤْیَتُهُ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی الْآخِرَةِ عَمَلُهُ (الکافی، ج1، ص39، باب مجالسة العلماء و صحبتهم ... )

15- در کوی بی نشانها، ص73.

16- جهت رعایت اختصار اصل ماجرا را نقل نکردیم جهت اطلاع بیشتر مراجعه نمایید به: مقدمه تذکره المتقین، ص21 و چلچراغ سالکان، ص89.

17- ناگفته های عارفان، ص182.

18- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ ع قَالَ إِنَّ الْعَالِمَ إِذَا لَمْ یَعْمَلْ بِعِلْمِهِ زَلَّتْ مَوْعِظَتُهُ عَنِ الْقُلُوبِ کَمَا یَزِلُّ الْمَطَرُ عَنِ الصَّفَا (الکافی، ج1، ص44). شیدا، ص127) .

19- شیدا، ص127.

20- اسوه عارفان، ص106، رساله سیروسلوک (منسوب به سید بحر العلوم)، ص163.

21- همان، ص112، مهر تابان، ص371.

22- کتاب شیدا، ص195.

23- صلح کل، ص170.

24- اسوه عرفان، ص170، صلح کل، ص154.

25- طبیب دلها، ص178، همین روحیه، دربارة عارف دلسوخته اهل بیت علیهم‌السلام مرحوم مجتهدی رحمةالله‌علیه نقل شده است.

26- صلح کل، ص173.

27- سوره عنکبوت: 69.

واحد پژوهش"اردبیل مهد تشیع"
Date published: 12:00
10 / 10ScaleMaximum stars
Starts: 10/16/2017 12:14:27 PM
Ends: Duration:
P.O. Box:
Ardabil,
Iran


‣نمونه هایی از مقابله امیرالمومنین(ع) با تبعیض نژادی
1394/01/15 نمونه هایی از مقابله امیرالمومنین(ع) با تبعیض نژادی
ادامه
ائمه (ع) با تمام توان در مقابل تفکر برتری عرب بر ع ...
‣متن نامه آیت‌الله قاضی که رهبر انقلاب به آن اشاره داشتند
1394/01/15 متن نامه آیت‌الله قاضی که رهبر انقلاب به آن اشاره داشتند
ادامه
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گفتند: «مرحوم حاج میرزا على ...
‣سرّ روی آوردن ایرانیان به تشیع
1394/01/15 سرّ روی آوردن ایرانیان به تشیع
ادامه
حضرت علی (ع) همواره در مقابل تحقیر موالی عکس العمل ...
‣سيماي شيعيان (5)
1394/01/15 سيماي شيعيان (5)
ادامه
عنوان شيعه در زمان خود رسول الله صلوات الله عليه و ...
‣ادریس پیامبر به علامه چه گفت؟
1394/01/15 ادریس پیامبر به علامه چه گفت؟
ادامه
آیت الله حاج سیدمحمدحسین حسینی طهرانی، فقیه و عارف ...
‣سيماي شيعيان (4)
1394/01/15 سيماي شيعيان (4)
ادامه
آن چه پيش رو داريد گزيده‌اي از سخنان حضرت آيت الله ...
‣قدرت اندیشه ناسیونالیسمی در ایجاد نفرت
1394/01/15 قدرت اندیشه ناسیونالیسمی در ایجاد نفرت
ادامه
یک خاخام بنام «مردخای الیاهو» خاخام اعظم اسبق اسرا ...
‣نماز تکلیف نیست، نماز تشریف است
1394/01/15 نماز تکلیف نیست، نماز تشریف است
ادامه
آرامش حقیقی و راحتی جان، هنگامی است که جان و روح ا ...
ارسال نظر درباره مطلب

ارسال
SiteMap