1 – از حقوق مهم خداوند بر بندگان کتاب ا... است. کتاب ا... عهد خداوند با بندگان می باشد.

2 – هر شخصی لزوما باید سه کتاب را خوانده و آنرا در زندگی به کار ببرد؛ اولی کتاب تشریع است که قران می باشد، دومی کتاب تکوین (عالم) وسومی هم کتاب نفس است.

3 – یکی از مهمترین وظایف ما آن است که بدانیم خداوند متعال چه حرفی با ما دارد ؛این صحبتها در قران نهفته است و در حقیقت قرآن نمودی از دارایی حق می باشد.

4 – شرف و عزّتی بزرگتر از این نیست که خداوند ما را در قرانی که نازل کرده است ،ذکر نموده؛«فیه ذکرکم».

5 – اصل سخن خداوند متعال در قرآن کریم برای بشریت این است که ؛راه ورسم زندگی صحیح را در این دنیا به ما بیاموزد.

6 – خداوند می فرماید:«ان هذا القران یهدی للتی هی اقوم »؛خداوند متعال هم سنتها وفواعد عالم را فرموده وهم مثالهایی عینی از تاریخ آورده است ،کسی که به این قواعد الهی پشت کند پشیمان می شود.

7 – همانطوری که بدن سالم غذای مسموم را دفع می کند ،عالم هم طوری آفریده شده است که جایی برای فرد ناپاک وجود ندارد ؛«اللهم انت السّلام و منک السّلام و لک السّلام و الیک یعود السّلام».

8 – مرگ عصاره زندگی در دنیاست ،هر طوری که در این دنیا زندگی کنی همانطور خواهی مرد. حتی یک دروغ هم  اثرخود را در حالت احتضار نشان می دهد.

9 – خداوند قران کریم را "أحسن الحدیث" می نامد؛حدیث،«تازه»و یا«جدید» را می گویند. اگر طالب حرف جدید ونویی هستی بیا سراغ قران ؛در دنیا حرف نو وجدیدی وجود ندارد؛

بغداد همان است كه ديدي و شنيدي                                رو طلعت نو جو كه آن را تو نديدي    

از ديگ جهان يك دو سه كفگيركه خوردی                        باقي همه ديگ آن مزه دارد كه چشيدی

 

 

 

10 – خداوند می فرماید:با گناه (رشوه،دروغ،و....)نمی توانی به پیشرفت وتوسعه دست یابی؛« وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَبَقُواْ »( و كسانى كه كافر شدند نپندارند كه پيشى گرفتند)

11 – خداوند متعال می فرماید :من در گناه سببیت نگذاشته ام تا توسط آن توسعه پیدا کنی، جمله ای زیباتر از این وجود ندارد: «یا من تسبب بلطفلک الا سباب » (لطف تو است که سببها را ساخته و آنها را منشاء اثر قرار داده )؛ آیا حیف نیست که جوان با چنین ذات اقدسی قطع رابطه نماید؟

12 – این سخن حضرت امام حسین (ع) را که می فرماید:«من حاول امرا بمعصیة الله کان افوت لما یرجو و اسرع لمجی ما یحذر»(آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می دهد و نگرانیها به او رو می آورد.) به عنوان سنت و قاعده در زندگی انتخاب کن. این یک امر ذاتی و نفس الامری است نه یک امر قرار دادی.

13 – نقطه اصلی اختلاف ما با غرب در این است که آنها بر این باور می باشند که؛عقل بر عدم وجود نفس الامری و یا مصلحت ذاتی تأکیدمی کند،منظورشان این است که حقیقتی در متن واقع وجود ندارد که انسان خود را با آن مطابقت نماید. غربیها می گویند که ؛هرچه میل انسان بخواهد،قدسیت در میل انسان است نه در مصلحت نفس الامری او.

14- انسان باید مسیر زندگی را با کسی طی کند که خود رئیس قافله و ساربان باشد. بهترین قافله سالار برای بشریت حضرات معصومین می باشند.

15 – فاخرترین نقطه در یک نظام تربیتی آن است که انسان را مسئول تربیت کند،قرآن در تربیت این روح تعهد در انسان سنگ تمام گذاشته است. نمونه های عینی این تربیت در صذر اسلام قابل مشاهده می باشد